معنی صاحب منصب در فرهنگ فارسی عمید

دارای منصب و شغل عالی، کسی که دارای رتبه و مقام دولتی، کشوری یا لشکری باشد، در امور نظامی افسر ارتش از ستوان سوم به بالا

معنی صاحب منصب در لغت نامه دهخدا

افسر ارتش از ستوان سوم به بالا. رجوع به افسر شود، پایه ور، کسی که رتبه و مقامی دارد

معنی صاحب منصب در فرهنگ لغت هوشیار

افسر پایور افسر شهربانی کسی که دارای رتبه و مقامی دولتی باشد (اعم از کشوری و لشکری) : منظر انیق و وجه جمیل در هیبت و حشمت صاحب منصب بیفزاید، کسی که دارای درجه و منصب نظامی باشد افسر